باطن ذات یک حیوان درنده است؛ وقتی که از این عالم رفت آن صورت پیدا می‌شود. حالا این صورت هست، وقتی که جا را عوض کرد و ظاهر رفت عقب و باطن پیدا شد، این یک جانور درنده است یعنی صورتش هم جانور درنده می‌شود. حالا تا ببینیم با این جانورهای درنده کدام شبیه تر است. آیا پلنگ است این، به صورت پلنگ درمی آید؛ آیا گرگ است این، به صورت گرگ درمی آید؛ آیا بدتر از اینهاست، به صورت آن بدتر درمی آید. و ممکن است که چون انسان با سایر حیوانات فرق دارد ... حیوانات یک حدودی دارد درندگی‌شان، تا یک حدودی. گرگ هم اینطور است. گرگ حمله می‌کند یک حیوانی را می‌گیرد می‌خورد بعد استراحت می‌کند؛ دیگر همچو نیست که - الّا بعضی گرگها - همچو نیست که یک همچو مَلَکه‌ای داشته باشد که هر جانوری را بدرد؛ محدود است. سایر حیوانات هم در جانب درندگی و سَبُعیت محدود هستند. انسان محدود نیست؛ یعنی انسان در طرف سعادت و در طرف فضیلت غیر محدود است. می‌رسد تا آنجایی که تمام صفاتش الهی می‌شود؛ یعنی نظر می‌کند نظرِ الهی؛ دستش را دراز می‌کند دست الهی وَ ما رَمَیْتَ اذْ رَمَیْتَ وَلکنَّ الله رَمی‌ (1) دست، دست خداست. تو انداختی (رَمَیْتَ) لکن ما رمیت - ان الله رمی‌. آنهایی که با تو بیعت کردند، انَّما یُبایِعوُنَ الله (2) انسان در طرف کمال به آنجا می‌رسد که «یَدُالله» می‌شود، «عَیْنُ الله» می‌شود، «اذُنُ الله» می‌شود. در طرف کمال اینطوری است، غیر محدود است. در طرف نقص هم، در طرف شقاوت هم غیر محدود است: اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النورِ؛ وَالذینَ کفرُوا اوْلِیاء هُمُ الطاغُوتُ یُخرِجُونَهمْ مِنَ النّورِ الی الظُّلَماتِ (3) «الی الظلمات» - همه مراتب ظلمت نه «الی‌ ظلمة»؛ همه مراتب ظلمات. در طرف آنجا که «نور» می‌گوید، برای اینکه نور وحدت دارد و کاملترین نورْ نور واحد است؛ در این طرف اقسام مختلفه است از ظلمت. اینها از طرف‌

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>