- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
دارد! الآن هم که مردم دارند فریاد میزنند که «مرده باد شاه»، باز اگر از ایشان بپرسی، میگویند مردم شاه دوست هستند! [خنده حضار] این علامت شاه دوستیشان است! بنابراین، خوب، سلطنتْ سلطنت قانونی است!
مجلس غیر قانونی
و میآییم سراغ مجلس. مجلس هم تا آن اندازهای که ما اطلاع داریم، به آرای مردم نبوده [که] مردم بیایند رأی بدهند یک چیزی را در زمان رضاشاه، در زمان محمدرضاشاه. اینها جزء واضحات است. هرکس یادش است. خوب، شما همهتان این مجلس را یادتان است. تا حالا، شما که اطلاع دارید، عقیدهتان این است که در تهران، در اصفهان، در یزد، در کرمان، در هر جا، خود مردم جمع شدند و یک وکیل درست کردند؟! یا اینکه به قول خود شاه لیستش را از - سفارتخانهها ... خود ایشان گفتند - لیست را از سفارتخانهها میآوردند و میدادند میگفتند اینها باید وکیل بشوند! مردم چکارهاند؛ اینها باید بشوند! دولت چکاره است، شاه چه کاره است؛ آنکه باید تعیین کند سرنوشت ما را سفارت امریکاست و سفارت انگلستان است و سفارت شوروی است و اینها! و تا حالا هم همین کارها را کردهاند. لیست این وکلا را آنها تعیین کردند و آنهایی که دوستان آنها و یا [به] تعبیر دیگر نوکرهای خودشان بوده، آنها را تعیین کردند که اینها باشند تا رأی بدهند به هر چیزی که آنها دلشان میخواهد! بنابراین آنقدری که ماها یادمان است در زمان این دوتا - عرض میکنم که - دیکتاتور، در زمان اینها، ابداً یک مجلس قانونی، یک مجلس ملی که ملت رأی داده باشند به آنها، ابداً همچو چیزی نبوده. ما فرض میکنیم حالا چهار تا وکیل هم ملت به او رأی داده، اما سایرین رأی ندادند. چهار تا وکیل هم مثلاً فرض کنید تهران یک قدری چیزهایی بوده است - ملاحظاتی بوده فلان، به چهار نفر وکیل هم رأی داده باشند مردم، مثل مرحوم مدرس مثلاً رأی دادهاند مردم به او، اما مجلس وقتی قانونی است که همه اهالی مجلس که میآیند، به حَسَب قانون توی مجلس آمده باشند، رأیشان دخالت دارد در مطالب.
مجلس غیر قانونی
و میآییم سراغ مجلس. مجلس هم تا آن اندازهای که ما اطلاع داریم، به آرای مردم نبوده [که] مردم بیایند رأی بدهند یک چیزی را در زمان رضاشاه، در زمان محمدرضاشاه. اینها جزء واضحات است. هرکس یادش است. خوب، شما همهتان این مجلس را یادتان است. تا حالا، شما که اطلاع دارید، عقیدهتان این است که در تهران، در اصفهان، در یزد، در کرمان، در هر جا، خود مردم جمع شدند و یک وکیل درست کردند؟! یا اینکه به قول خود شاه لیستش را از - سفارتخانهها ... خود ایشان گفتند - لیست را از سفارتخانهها میآوردند و میدادند میگفتند اینها باید وکیل بشوند! مردم چکارهاند؛ اینها باید بشوند! دولت چکاره است، شاه چه کاره است؛ آنکه باید تعیین کند سرنوشت ما را سفارت امریکاست و سفارت انگلستان است و سفارت شوروی است و اینها! و تا حالا هم همین کارها را کردهاند. لیست این وکلا را آنها تعیین کردند و آنهایی که دوستان آنها و یا [به] تعبیر دیگر نوکرهای خودشان بوده، آنها را تعیین کردند که اینها باشند تا رأی بدهند به هر چیزی که آنها دلشان میخواهد! بنابراین آنقدری که ماها یادمان است در زمان این دوتا - عرض میکنم که - دیکتاتور، در زمان اینها، ابداً یک مجلس قانونی، یک مجلس ملی که ملت رأی داده باشند به آنها، ابداً همچو چیزی نبوده. ما فرض میکنیم حالا چهار تا وکیل هم ملت به او رأی داده، اما سایرین رأی ندادند. چهار تا وکیل هم مثلاً فرض کنید تهران یک قدری چیزهایی بوده است - ملاحظاتی بوده فلان، به چهار نفر وکیل هم رأی داده باشند مردم، مثل مرحوم مدرس مثلاً رأی دادهاند مردم به او، اما مجلس وقتی قانونی است که همه اهالی مجلس که میآیند، به حَسَب قانون توی مجلس آمده باشند، رأیشان دخالت دارد در مطالب.