- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
ادامه مبارزه، واجب عقلی و شرعی
ما نمیتوانیم تصور کنیم خیانتهایی که اینها به ما کردند. اگر ان شاء الله یک حکومت عدلیروی کار آمد، یک حساب و کتابی در کار بود، یک قلمِ آزاد بود حتی برای نوشتن آن چیزهایی که اینها دزدی کردند، آن وقت خواهید دید که این روزنامهها چه مطالبی پیششان هست که پیش ما نیست؛ و این مردمی که الآن در انزوا زندگی میکنند چه مسائلی را اطلاع دارند که من و شما اطلاع نداریم. اینها مملکت ما را به نیستی بردند. و ما برایمان واجب عقلی است، واجب شرعی است که در این موقع دنبال بکنیم، و این نهضتی که ایران بپا کرده است به آخر برسانیم. دست اجانب را از این خزاین ملی کوتاه کنیم، و دست اجانب را از مسائل دینیمان کوتاه کنیم، و این اختناقی که از همه اطراف بر ما سلطه داشت و [شدید] بود، این اختناق را از بین ببریم و مملکت برای خودمان باشد، خودمان ادارهاش بکنیم. خودمان [بسازیم]، نمیتوانید اداره [بکنید؟! (1) مگر دزدی باید کرد؟ حتماً باید یک دزدی باشد تا بتواند اداره کند؟! اینهمه مردم امین که ما داریم در خارج کشور، در کشور که اینها همه تحصیل کرده، همه جهات را میدانند، در خارج تحصیل کردند، مطّلع هستند، امین هم هستند، یک «دزد» ی را برمیداریم یک «امین» ی را جایش میگذاریم، مملکت به هم میخورد؟! «خیر، باید مسئله انتقالْ قانونی باشد»! این، اینقدر ادراک نمیکند که مسئله، مسئله انقلاب است نه مسئله یک رژیمی با رژیم دیگر! مسئله انقلاب است. در مسئله انقلابی این حرفها نیست! شورای انقلاب یا آن کسی که انقلاب را بپا کرده، این میتواند این کار را بکند. و در دنیا نظیرش مکرر اتفاق افتاده. همین رژیم عراق و همان رژیم افغانستان که چند روز پیش از این [در] افغانستان واقع شد، همین بود که انقلاب بود و دنیا هم پذیرفت؛ نه آرای عمومی بود و نه هیچ چیز. «خیر، انقلاب باید که جنگ بشود»؛ ما حالا دو سال است جنگ داریم میکنیم. مردم با اسلحه سرد یا مشت و - عرض میکنم که - اینها و آنها با اسلحه گرم و مسلسل. [در] جنگ
ما نمیتوانیم تصور کنیم خیانتهایی که اینها به ما کردند. اگر ان شاء الله یک حکومت عدلیروی کار آمد، یک حساب و کتابی در کار بود، یک قلمِ آزاد بود حتی برای نوشتن آن چیزهایی که اینها دزدی کردند، آن وقت خواهید دید که این روزنامهها چه مطالبی پیششان هست که پیش ما نیست؛ و این مردمی که الآن در انزوا زندگی میکنند چه مسائلی را اطلاع دارند که من و شما اطلاع نداریم. اینها مملکت ما را به نیستی بردند. و ما برایمان واجب عقلی است، واجب شرعی است که در این موقع دنبال بکنیم، و این نهضتی که ایران بپا کرده است به آخر برسانیم. دست اجانب را از این خزاین ملی کوتاه کنیم، و دست اجانب را از مسائل دینیمان کوتاه کنیم، و این اختناقی که از همه اطراف بر ما سلطه داشت و [شدید] بود، این اختناق را از بین ببریم و مملکت برای خودمان باشد، خودمان ادارهاش بکنیم. خودمان [بسازیم]، نمیتوانید اداره [بکنید؟! (1) مگر دزدی باید کرد؟ حتماً باید یک دزدی باشد تا بتواند اداره کند؟! اینهمه مردم امین که ما داریم در خارج کشور، در کشور که اینها همه تحصیل کرده، همه جهات را میدانند، در خارج تحصیل کردند، مطّلع هستند، امین هم هستند، یک «دزد» ی را برمیداریم یک «امین» ی را جایش میگذاریم، مملکت به هم میخورد؟! «خیر، باید مسئله انتقالْ قانونی باشد»! این، اینقدر ادراک نمیکند که مسئله، مسئله انقلاب است نه مسئله یک رژیمی با رژیم دیگر! مسئله انقلاب است. در مسئله انقلابی این حرفها نیست! شورای انقلاب یا آن کسی که انقلاب را بپا کرده، این میتواند این کار را بکند. و در دنیا نظیرش مکرر اتفاق افتاده. همین رژیم عراق و همان رژیم افغانستان که چند روز پیش از این [در] افغانستان واقع شد، همین بود که انقلاب بود و دنیا هم پذیرفت؛ نه آرای عمومی بود و نه هیچ چیز. «خیر، انقلاب باید که جنگ بشود»؛ ما حالا دو سال است جنگ داریم میکنیم. مردم با اسلحه سرد یا مشت و - عرض میکنم که - اینها و آنها با اسلحه گرم و مسلسل. [در] جنگ