- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
حماسه آفرینیها
آن تحول روحی بود که الآن هم بعضی جوانها میآیند و به من میگویند دعا کنید ما شهید بشویم. آن وقت هم جوانهای برومند همین تقاضا را از من میکردند؛ بعضیشان قسم میدادند مرا که شما دعا کنید که ما شهید بشویم. مادرهایی که بچههایشان را از دست دادند و داده بودند، الآن هم که پیش ما میآیند با تشکر [مواجه میشویم] در چند شب پیش - دو، سه شب پیش - با یک پدری که جوانش را از دست داده بود، من مواجه شدم. نمیدانستم که این مصیبت بر او وارد شده، از او احوالپرسی کردم؛ دیدم بیشتر از میزان، دارد تشکر میکند و میگوید حالم خوب است. بعد کسی گفت که یکی از جوانهای ایشان کشته شده است و این تشکر برای این معنا بوده! این تحول روحی که در ملت پیدا شد - ملتی که از سایه پاسبان میترسید - در خیابان ریخت و گفت «مرگ بر شاه!» این تحول یک تحول الهی بود نه انسانی. انسان نمیتوانست یک همچو کاری بکند. هرکس خیال کند که فلان (1) این کار را انجام داد صحیح نیست؛ خدا این کار را انجام داد. این یَدِ غیبی بود که بر سر این ملت سایه افکند و یک ملت مظلوم را، ملتی که هیچ ساز و برگ نداشت، بر یک قدرتهای بزرگ موفق کرد و پیروزی داد و این سد را شکست.
توجه به معنویات، رمز پیروزی
بحمدالله این سد شکسته شد لکن کارها باز باقی است. باز ما کارهایی داریم و ... احتیاج به همه. احتیاج به همه آقایان: به گویندگان، به نویسندگان، به همه اقشار ملت ما احتیاج داریم؛ برای اینکه یک مملکت خراب را نمیتواند یک قشر آباد کند؛ باید همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه این خرابه آباد بشود. هرکس به هر مقداری که قدرت دارد، خیال نکند یک نفر است. یک نفر به اندازه یک نفر قدرت دارد؛ این یک نفر وقتی پهلویش نفرها واقع شد، جمعیت از آن [پدید میآید] مثل یک قطره است که وقتی که قطرههای دیگر به آن متصل شد سیل پیدا میشود؛ وقتی سیلها با هم متحد شدند.
آن تحول روحی بود که الآن هم بعضی جوانها میآیند و به من میگویند دعا کنید ما شهید بشویم. آن وقت هم جوانهای برومند همین تقاضا را از من میکردند؛ بعضیشان قسم میدادند مرا که شما دعا کنید که ما شهید بشویم. مادرهایی که بچههایشان را از دست دادند و داده بودند، الآن هم که پیش ما میآیند با تشکر [مواجه میشویم] در چند شب پیش - دو، سه شب پیش - با یک پدری که جوانش را از دست داده بود، من مواجه شدم. نمیدانستم که این مصیبت بر او وارد شده، از او احوالپرسی کردم؛ دیدم بیشتر از میزان، دارد تشکر میکند و میگوید حالم خوب است. بعد کسی گفت که یکی از جوانهای ایشان کشته شده است و این تشکر برای این معنا بوده! این تحول روحی که در ملت پیدا شد - ملتی که از سایه پاسبان میترسید - در خیابان ریخت و گفت «مرگ بر شاه!» این تحول یک تحول الهی بود نه انسانی. انسان نمیتوانست یک همچو کاری بکند. هرکس خیال کند که فلان (1) این کار را انجام داد صحیح نیست؛ خدا این کار را انجام داد. این یَدِ غیبی بود که بر سر این ملت سایه افکند و یک ملت مظلوم را، ملتی که هیچ ساز و برگ نداشت، بر یک قدرتهای بزرگ موفق کرد و پیروزی داد و این سد را شکست.
توجه به معنویات، رمز پیروزی
بحمدالله این سد شکسته شد لکن کارها باز باقی است. باز ما کارهایی داریم و ... احتیاج به همه. احتیاج به همه آقایان: به گویندگان، به نویسندگان، به همه اقشار ملت ما احتیاج داریم؛ برای اینکه یک مملکت خراب را نمیتواند یک قشر آباد کند؛ باید همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه این خرابه آباد بشود. هرکس به هر مقداری که قدرت دارد، خیال نکند یک نفر است. یک نفر به اندازه یک نفر قدرت دارد؛ این یک نفر وقتی پهلویش نفرها واقع شد، جمعیت از آن [پدید میآید] مثل یک قطره است که وقتی که قطرههای دیگر به آن متصل شد سیل پیدا میشود؛ وقتی سیلها با هم متحد شدند.