- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اینها را بردند در آن کشتی که برایش مهیا کرده بودند که برود. در آن کشتی گذاشتند، و بین راه، آنطوری که یکی از صاحب منصبهایی که همراه بوده است نقل کرده بود برای یکی از علما، و او برای من نقل کرد، گفته بود که آن چمدانها را با رضاشاه در کشتی گذاشتند و راه انداختند. وسط دریا یک کشتی دیگری که مخصوص حمل دوابّ بود، مخصوص حمل حیوانات بود، آوردند متصل کردند به این کشتی، و به رضاخان گفتند بیا اینجا! رفت آنجا - البته مخصوص حمل دوابّ بود، و خوب هم حمل کردند! - گفته بود که چمدانها؟! گفته بودند که بعد میآید! خودش را بردند به آن جزیره، و چمدانهای این ملت را و ذخایر این ملت را انگلیسها بردند. عین همین مطلب در زمان ما - یعنی آن هم زمان ما بود، لکن در این زمان که همهتان یادتان هست - این تحقق پیدا کرد؛ که اینها وقتی که مأیوس شدند از اینکه دیگر نمیتوانند مستقر باشند در اینجا، پولهای این ملت را از بانکهای اینجا - مبالغی بسیار هنگفت، حیرتانگیز - هر یک از اینها قرض کردند، و همان جواهرات و چیزهایی که باید ببرند - آنقدری که میتوانستند - از اینجا بردند، و بانکهای خارجی، مثل بانک سوئیس و مثل امریکا و دیگر بانکها [انباشتند] از ذخایر ما و از پولهای ما، به اسم اینها یا به اسم خود او، که بیشتر از همه، و یا به اسم اتباع و عشیره او در آن بانکها هست. و همه مال ملت است. اینها ملت را غارت کردند و رفتند.
بزرگترین خیانتها
رفتهاند، و بدتر - چیزی که - خیانتی که اینها کردند، و به تعلیم اجانب کردند، این بود که ماها را از هم جدا کردند. روحانیت را از دانشگاه جدا کردند. دانشگاه را در نظر روحانیت یک مبدأ فساد، مبدأ کارهای زشت قلمداد کردند. روحانیت را در پیش آنها درباری و عقب افتاده و اینها، قلمداد کردند. ملت را پیش آنها به غیر آنطوری که هست معرفی کردند. ایجاد دشمنی کردند بین برادرها. یعنی دشمنی ایجاد کردند - تا آنقدری که میتوانستند - مابین روحانیون و فرهنگی و دانشگاهی و اینها، و دشمنی مابین ارتشیها و ملت. ملت از ارتش میترسید، ارتش با ملت یک جور دیگری خیال میکرد باید رفتار
بزرگترین خیانتها
رفتهاند، و بدتر - چیزی که - خیانتی که اینها کردند، و به تعلیم اجانب کردند، این بود که ماها را از هم جدا کردند. روحانیت را از دانشگاه جدا کردند. دانشگاه را در نظر روحانیت یک مبدأ فساد، مبدأ کارهای زشت قلمداد کردند. روحانیت را در پیش آنها درباری و عقب افتاده و اینها، قلمداد کردند. ملت را پیش آنها به غیر آنطوری که هست معرفی کردند. ایجاد دشمنی کردند بین برادرها. یعنی دشمنی ایجاد کردند - تا آنقدری که میتوانستند - مابین روحانیون و فرهنگی و دانشگاهی و اینها، و دشمنی مابین ارتشیها و ملت. ملت از ارتش میترسید، ارتش با ملت یک جور دیگری خیال میکرد باید رفتار