- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
کشاورزیمان هم که میبینید چه جورش کردند که ما کشاورزی نداریم. الآن کارخانهها، الآن اینها ریختهاند توی کارخانهها، نمیگذارند کار بشود. از قراری که شنیدم، خود کارمندانی که در آنجاها هستند، و کارگرهایی که آنجا هستند کم کار میکنند یا کار نمیکنند؛ همچون چیزها. این چیزها برای این است که اینها نمیگذارند. ما الآن باید همهمان دست به هم بدهیم و نگذاریم این نهضتی که نهضت الهی بود، برای خدا بود، برای اسلام بود، نگذاریم این خاموش بشود؛ این را نگهش داریم، تا اینکه این مسائل حل بشود. آن وقت میآییم سراغ این مسائل دومی، که در درجه دوم است این مسائل.
وظیفه اصلی حفظ نهضت
مبادا یکوقتی ما غفلت کنیم از این مسائل اصلی که اساس حکومتمان هست، و همه توجهمان را دنبال این بکنیم که فلان کس خانه ندارد، فلان کس درست با او رفتار نشده، مدرسه - مثلاً - خوب تحصیل نمیشود، معلمان ما چطور هستند! (1) اینها الآن وقتش نیست. الآن وقت همان، همان طوری که اگر آن وقتی که شما، همه فشار میآوردند که تانکها را اگر عقب بزنید، یک کسی میآمد و میگفت که آقا من منزل ندارم، شما میگفتید حالا وقت این حرف نیست، حالا ما کار دیگری داریم، کار بزرگ داریم. الآن این جوری است. الآن یکوقتی است که به نظر من حساسترین اوقات مملکت ما حالاست؛ نه آن وقتی که ما همه فشار میدادیم، میخواستیم سد را خراب کنیم. این سد که خراب شد، پشت سد مردم توجه کردند که، این گفت خانه ندارم، آن گفت مریضم، و آن گفت مدرسهام درست نیست؛ آن گفت معلم چطور است؛ آن گفت توی ارتش چه جوری است، آن گفت توی اداره چه جوری است؛ یک آشفتگی فکری پیدا شد. من خوف این را دارم که این آشفتگیهای فکری اسباب غفلت از این نقطه اصلی که ما داریم بشود؛ و خدای نخواسته شیاطینی که با مطالعهها دنبال این مسائل هستند، آنها بیایند و یکوقت آشفتگیها را دامن بزنند؛ و یکوقتی ما متوجه بشویم به اینکه شکست خورده ایم.
وظیفه اصلی حفظ نهضت
مبادا یکوقتی ما غفلت کنیم از این مسائل اصلی که اساس حکومتمان هست، و همه توجهمان را دنبال این بکنیم که فلان کس خانه ندارد، فلان کس درست با او رفتار نشده، مدرسه - مثلاً - خوب تحصیل نمیشود، معلمان ما چطور هستند! (1) اینها الآن وقتش نیست. الآن وقت همان، همان طوری که اگر آن وقتی که شما، همه فشار میآوردند که تانکها را اگر عقب بزنید، یک کسی میآمد و میگفت که آقا من منزل ندارم، شما میگفتید حالا وقت این حرف نیست، حالا ما کار دیگری داریم، کار بزرگ داریم. الآن این جوری است. الآن یکوقتی است که به نظر من حساسترین اوقات مملکت ما حالاست؛ نه آن وقتی که ما همه فشار میدادیم، میخواستیم سد را خراب کنیم. این سد که خراب شد، پشت سد مردم توجه کردند که، این گفت خانه ندارم، آن گفت مریضم، و آن گفت مدرسهام درست نیست؛ آن گفت معلم چطور است؛ آن گفت توی ارتش چه جوری است، آن گفت توی اداره چه جوری است؛ یک آشفتگی فکری پیدا شد. من خوف این را دارم که این آشفتگیهای فکری اسباب غفلت از این نقطه اصلی که ما داریم بشود؛ و خدای نخواسته شیاطینی که با مطالعهها دنبال این مسائل هستند، آنها بیایند و یکوقت آشفتگیها را دامن بزنند؛ و یکوقتی ما متوجه بشویم به اینکه شکست خورده ایم.