- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
فارس است، به عنوان عشیرهای، به عنوان اینکه این گروه با آن گروه دو زبان دارند، دو فرهنگ دارند، از این راه، کردستان علی حده، آذربایجان علی حده، خراسان علی حده؛ به این اسباب مختلف و تشبثات مختلفه میخواهند که برادرها را به هم بریزند. در تهران هم که بیایید، میبینید که به یک صورتهای دیگری میریزند توی دانشگاهها نمی گذارند دانشگاهها باز بشود. هر چند روزی یک بهانهای درست میکنند؛ با این بهانه یک تظاهراتی میکنند و یک اجتماعی میکنند؛ و یک اختلافاتی میخواهند ایجاد بکنند.
برادری و اتحاد، شکرانه نعمت الهی انقلاب
الآن که ما و شما برادرها با هم نشستیم اینجا، باید با هم درد دلمان را بگوییم که چی است درد ما و درمان چی است. درد فعلی ما همین ریشههایی است که، ریشههای گندیدهای که از رژیم سابق مانده است و مشغول مفسده هستند. در کارخانهها میروند نمی گذارند کارخانهها به کار بیفتد. در صحراها و بیابانها و کشاورزی میروند نمی گذارند کشاورزی به راه بیفتد. بین رعایا اختلاف میاندازند. در هر جا به یک صورتی اینها دارند اختلاف میاندازند. این درد است. اگر این درد خدای نخواسته علاج نشود، من خوف این را دارم که همان مسائلی که ما پنجاه و چند سال به آن مبتلا بودیم، و همه شما تلخی آن را چشیدید، به صورت بدتری باز برگردد، به صورتی غیر صورت شاهنشاهی؛ یک صورت دیگری. یا اگر بتوانند با همان صورت. من خوف این را دارم که اگر ما علاج این مصیبت را، این درد را نکنیم، همان مسائل برگردد. دوباره همان سازمان امنیت و همان مأمورین دولت و همان بساط، که امکان نداشت برای ما یک همچو روزی با هم بنشینیم صحبت کنیم. اگر رژیم سابق بود، حالا شما همه توی حبس بودید. از دم این در که آمده بودید، همه را گرفته بودند و بعد هم ریخته بودند ما را برده بودند. به شکرانه این نعمتی که خدای تبارک و تعالی به ما عطا فرمود و ما را بر طاغوت غلبه داد، برای علاج این دردی که الآن هست، هیچ چیز علاج نیست و هیچ چیز شکرانه
برادری و اتحاد، شکرانه نعمت الهی انقلاب
الآن که ما و شما برادرها با هم نشستیم اینجا، باید با هم درد دلمان را بگوییم که چی است درد ما و درمان چی است. درد فعلی ما همین ریشههایی است که، ریشههای گندیدهای که از رژیم سابق مانده است و مشغول مفسده هستند. در کارخانهها میروند نمی گذارند کارخانهها به کار بیفتد. در صحراها و بیابانها و کشاورزی میروند نمی گذارند کشاورزی به راه بیفتد. بین رعایا اختلاف میاندازند. در هر جا به یک صورتی اینها دارند اختلاف میاندازند. این درد است. اگر این درد خدای نخواسته علاج نشود، من خوف این را دارم که همان مسائلی که ما پنجاه و چند سال به آن مبتلا بودیم، و همه شما تلخی آن را چشیدید، به صورت بدتری باز برگردد، به صورتی غیر صورت شاهنشاهی؛ یک صورت دیگری. یا اگر بتوانند با همان صورت. من خوف این را دارم که اگر ما علاج این مصیبت را، این درد را نکنیم، همان مسائل برگردد. دوباره همان سازمان امنیت و همان مأمورین دولت و همان بساط، که امکان نداشت برای ما یک همچو روزی با هم بنشینیم صحبت کنیم. اگر رژیم سابق بود، حالا شما همه توی حبس بودید. از دم این در که آمده بودید، همه را گرفته بودند و بعد هم ریخته بودند ما را برده بودند. به شکرانه این نعمتی که خدای تبارک و تعالی به ما عطا فرمود و ما را بر طاغوت غلبه داد، برای علاج این دردی که الآن هست، هیچ چیز علاج نیست و هیچ چیز شکرانه