- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
است که خدا برای بشر قرار داده.
ناراضی تراشیها
اینها که میآیند، میگویند که چه شد، نه اینکه ندانند چه شده؛ میدانند که کاری شده است که دست اربابها را کوتاه کرده؛ میدانند خیلی کار شده؛ میدانند که یک معجزهای شده است که دست اربابها کوتاه شده. چه بکنیم که دست اربابها دوباره باز بشود؟ برویم بگوییم «چه شد، چیزی نشد، هیچ خبری نشد»! آنها میدانند که این قدرت شیطانی شکست و رفت؛ اینها میدانند که نفت مال خودمان شده است، و خودمان باید دیگر برداشت از آن بکنیم. اینها میدانند که امریکا و شوروی و انگلستان و سایر ابرقدرتها نمی توانند دیگر الآن در مملکت ما یک تصرفی بکنند؛ ولو شیاطینشان مشغولند، لکن خودشان نمیتوانند بیایند مستقیماً یک دخالتی بکنند؛ چنانکه میکردند.
اینها میدانند اینها را؛ نه اینکه غافلند. اینها استادند در فن خودشان! تحصیلکردهاند اینها! اینها را آنها تربیت کردهاند؛ اجنبیها تربیت کردهاند؛ برای اینکه یک همچو موقعی به دردشان بخورند. میخواهند الآن اذهان را از آن معنایی که همه دنبالش بودیم، که پهلوی و امثالش نه، و حکومت اسلامی آری - «نه» آن شد، اما «آریِ» آن تا حالا نشده؛ ما فقط رأی دادیم. همه شما رأی دادید به اینکه «جمهوری اسلامی»، اما تا حالا جمهوری اسلامی پیاده نشده، اینها خوف این را دارند که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند؛ یعنی بعد از رأی، واقعش هم واقع بشود. از این میترسند، میخواهند نگذارند این بشود؛ چنانچه میخواستند نگذارند رأی بدهند مردم. خیلی از صندوقها را از قراری که به ما اطلاع دادند - سوزاندند! خیلی جاها مسلح رفتند نگذارند مردم رأی بدهند. با اینکه خوب، این رأی ملی بود و مردم میخواستند رأی خودشان را بدهند - همه هم با اشتیاق - چرا میخواستند نگذارند؟ برای اینکه میدیدند که با این رأی، دستشان کوتاه میشود. حالا هم میبینند که خوب، حالا رأیشان را دادند، تا حالا که نشده، نگذاریم بشود؛ یک کاری بکنیم نشود. چه بکنیم که نشود؟ برویم در بین اقشار
ناراضی تراشیها
اینها که میآیند، میگویند که چه شد، نه اینکه ندانند چه شده؛ میدانند که کاری شده است که دست اربابها را کوتاه کرده؛ میدانند خیلی کار شده؛ میدانند که یک معجزهای شده است که دست اربابها کوتاه شده. چه بکنیم که دست اربابها دوباره باز بشود؟ برویم بگوییم «چه شد، چیزی نشد، هیچ خبری نشد»! آنها میدانند که این قدرت شیطانی شکست و رفت؛ اینها میدانند که نفت مال خودمان شده است، و خودمان باید دیگر برداشت از آن بکنیم. اینها میدانند که امریکا و شوروی و انگلستان و سایر ابرقدرتها نمی توانند دیگر الآن در مملکت ما یک تصرفی بکنند؛ ولو شیاطینشان مشغولند، لکن خودشان نمیتوانند بیایند مستقیماً یک دخالتی بکنند؛ چنانکه میکردند.
اینها میدانند اینها را؛ نه اینکه غافلند. اینها استادند در فن خودشان! تحصیلکردهاند اینها! اینها را آنها تربیت کردهاند؛ اجنبیها تربیت کردهاند؛ برای اینکه یک همچو موقعی به دردشان بخورند. میخواهند الآن اذهان را از آن معنایی که همه دنبالش بودیم، که پهلوی و امثالش نه، و حکومت اسلامی آری - «نه» آن شد، اما «آریِ» آن تا حالا نشده؛ ما فقط رأی دادیم. همه شما رأی دادید به اینکه «جمهوری اسلامی»، اما تا حالا جمهوری اسلامی پیاده نشده، اینها خوف این را دارند که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند؛ یعنی بعد از رأی، واقعش هم واقع بشود. از این میترسند، میخواهند نگذارند این بشود؛ چنانچه میخواستند نگذارند رأی بدهند مردم. خیلی از صندوقها را از قراری که به ما اطلاع دادند - سوزاندند! خیلی جاها مسلح رفتند نگذارند مردم رأی بدهند. با اینکه خوب، این رأی ملی بود و مردم میخواستند رأی خودشان را بدهند - همه هم با اشتیاق - چرا میخواستند نگذارند؟ برای اینکه میدیدند که با این رأی، دستشان کوتاه میشود. حالا هم میبینند که خوب، حالا رأیشان را دادند، تا حالا که نشده، نگذاریم بشود؛ یک کاری بکنیم نشود. چه بکنیم که نشود؟ برویم در بین اقشار