- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
نیم قرن مبارزه و مقاومت
در هر صورت، در این طول تاریخ که ما یادمان هست، آنکه قیام کرد بر ضد این قدرتها روحانیون بودند که در همین پنجاه و چند سال، چند دفعه قیام کردند. و البته قدرت آنها زیاد بود شکست خوردند. آذربایجان و مشهد قیام کرد، تقریباً یک قیام عمومی اصفهان کرد، از همه علمای بلاد بودند، لکن قدرت زیاد بود، و این قدرت زیاد، شکست اینها را، حبس کردند اینها را، تبعید کردند اینها را، علمای درجه یک را حبس و تبعید کردند. علمای آذربایجان را، که درجه یک بودند، آنها را آوردند و بردند به سقز یا سنقر و به آنجا تبعید کردند؛ و مدتها در آنجا بودند. علمای مشهد را، همه را، گرفتند و آوردند حبس در تهران. علمای اصفهان را شکستند آن نهضتشان را و نتوانستند کاری بکنند. در تمام این مدت پنجاه سال آنکه قیام کرد بر ضد اینها علما بودند، و لا غیر. هیچ کس. ملت هم همراه علما بود؛ تا آن اندازه که میتوانستند. آن وقت البته این نهضتی که حالا پیدا شده است نبود و نمیشد. لکن از طرف علما نهضت شد و شکست خوردند. کشته دادند؛ حبس شدند؛ تبعید شدند.
پس، اینکه میگویند اینها درباریند، خیر، اینها درباری نیستند. اینها ضد درباریند. ضد دربار را درباری معرفی کردند، برای اینکه اینها را از نظر مردم بیندازند. و مع الأسف این بیشتر از آن حرف اول تأثیر کرد. به طوری که در زمان رضاخان بسیاری از مردم برگشتند. بسیاریشان. بسیاری از جوانها برگشتند از علما. این هم یکی از کارهایی بود که اینها کردند.
تجزیه سرزمین پهناور اسلامی
از کارهای دیگری که کردند این است که بین طوایف مقابله میاندازند که [نتوانند] مجتمع باشند. ترسیدند که اگر اسلام باشد همه مجتمع میشوند، اسلام را خواستهاند بزنند. اگر علما و روحانیون باشند همه را تحت یک بیرق میبرند، علما را باید از بین ببرند. خوب، حالا به اینقدر هم کفایت نکردند؛ بین خود مردم جدایی بیندازند. با
در هر صورت، در این طول تاریخ که ما یادمان هست، آنکه قیام کرد بر ضد این قدرتها روحانیون بودند که در همین پنجاه و چند سال، چند دفعه قیام کردند. و البته قدرت آنها زیاد بود شکست خوردند. آذربایجان و مشهد قیام کرد، تقریباً یک قیام عمومی اصفهان کرد، از همه علمای بلاد بودند، لکن قدرت زیاد بود، و این قدرت زیاد، شکست اینها را، حبس کردند اینها را، تبعید کردند اینها را، علمای درجه یک را حبس و تبعید کردند. علمای آذربایجان را، که درجه یک بودند، آنها را آوردند و بردند به سقز یا سنقر و به آنجا تبعید کردند؛ و مدتها در آنجا بودند. علمای مشهد را، همه را، گرفتند و آوردند حبس در تهران. علمای اصفهان را شکستند آن نهضتشان را و نتوانستند کاری بکنند. در تمام این مدت پنجاه سال آنکه قیام کرد بر ضد اینها علما بودند، و لا غیر. هیچ کس. ملت هم همراه علما بود؛ تا آن اندازه که میتوانستند. آن وقت البته این نهضتی که حالا پیدا شده است نبود و نمیشد. لکن از طرف علما نهضت شد و شکست خوردند. کشته دادند؛ حبس شدند؛ تبعید شدند.
پس، اینکه میگویند اینها درباریند، خیر، اینها درباری نیستند. اینها ضد درباریند. ضد دربار را درباری معرفی کردند، برای اینکه اینها را از نظر مردم بیندازند. و مع الأسف این بیشتر از آن حرف اول تأثیر کرد. به طوری که در زمان رضاخان بسیاری از مردم برگشتند. بسیاریشان. بسیاری از جوانها برگشتند از علما. این هم یکی از کارهایی بود که اینها کردند.
تجزیه سرزمین پهناور اسلامی
از کارهای دیگری که کردند این است که بین طوایف مقابله میاندازند که [نتوانند] مجتمع باشند. ترسیدند که اگر اسلام باشد همه مجتمع میشوند، اسلام را خواستهاند بزنند. اگر علما و روحانیون باشند همه را تحت یک بیرق میبرند، علما را باید از بین ببرند. خوب، حالا به اینقدر هم کفایت نکردند؛ بین خود مردم جدایی بیندازند. با