- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
میشوند در آنجا؛ همه با دل راحت. نه نظامی از مردم نفرت دارد و میترسد نه مردم از او. همه با هم مجتمع میشوند و مطالب گفته میشود، مسائل طرح میشود. این را باید حفظش کنیم. اینها الآن درصدد این هستند که با صورتهای مختلف، با یک صورتهای خیلی به نظر صحیحْ بین ماها اختلاف بیندازند.
شگردهای ساواک برای ایجاد اختلاف
چنانچه در رژیم سابق همین مسائل بود و من راجع به این مسائل همیشه سفارش میکردم؛ مع الأسف غلبه داشتند و نمیشد. قبل از ماه رمضان - که از ماه رمضان آنها میترسیدند: مردم مجتمعند و عبادت میکنند و منبر هست و محراب هست، اجتماع هست - یک مسئلهای پیش میآوردند اختلاف بیندازند. قبل از ماه محرّم هم همین کار را میکردند؛ یک مسئله فرعی را پیش میآوردند که ما از مسائل اصلی غفلت کنیم. قبل از ماه رمضان میگفتند «شهید جاوید»! (1) تقریباً تمام ماه رمضان را یک دستهای اشکال میکردند، یک دستهای رفع اشکال میکردند؛ یک دستهای فحش میدادند و یک دستهای به این طرف فحش میدادند. آنها هم کنار نشسته بودند به ریش ما میخندیدند که اینطور ما اینها را ملعبه کردیم! تمام ماه رمضان [را] در تمام ایران سر یک کتابی، که مسئلهای فرعی بود و هیچ اصلاً چیزی نبود، ضایع میکردند وقت ما را. و ما را منحرف میکردند از اینکه - آن وقت البته قدرت او (2) بود - که نسبت به آنها یک کلمهای بگوییم. همه نسبت به خودمان صحبت میکردیم! یک قدری که این سست میشد - حالا میدیدند که یکوقت اجتماع دیگری است - میآمدند مسئله «شمس آبادی» (3) را پیش میآوردند؛ مرحوم شمس آبادی را. من احتمال میدهم - بعضیهای دیگر هم احتمال میدهند - که اصل کشتار از خودشان بود. برای اینکه آشوب درست کنند. یک مدت زیادی هم آقایان اهل منبر و پایین و بالا و اینها وقتشان صرف این میشد و از آن مطلب.
شگردهای ساواک برای ایجاد اختلاف
چنانچه در رژیم سابق همین مسائل بود و من راجع به این مسائل همیشه سفارش میکردم؛ مع الأسف غلبه داشتند و نمیشد. قبل از ماه رمضان - که از ماه رمضان آنها میترسیدند: مردم مجتمعند و عبادت میکنند و منبر هست و محراب هست، اجتماع هست - یک مسئلهای پیش میآوردند اختلاف بیندازند. قبل از ماه محرّم هم همین کار را میکردند؛ یک مسئله فرعی را پیش میآوردند که ما از مسائل اصلی غفلت کنیم. قبل از ماه رمضان میگفتند «شهید جاوید»! (1) تقریباً تمام ماه رمضان را یک دستهای اشکال میکردند، یک دستهای رفع اشکال میکردند؛ یک دستهای فحش میدادند و یک دستهای به این طرف فحش میدادند. آنها هم کنار نشسته بودند به ریش ما میخندیدند که اینطور ما اینها را ملعبه کردیم! تمام ماه رمضان [را] در تمام ایران سر یک کتابی، که مسئلهای فرعی بود و هیچ اصلاً چیزی نبود، ضایع میکردند وقت ما را. و ما را منحرف میکردند از اینکه - آن وقت البته قدرت او (2) بود - که نسبت به آنها یک کلمهای بگوییم. همه نسبت به خودمان صحبت میکردیم! یک قدری که این سست میشد - حالا میدیدند که یکوقت اجتماع دیگری است - میآمدند مسئله «شمس آبادی» (3) را پیش میآوردند؛ مرحوم شمس آبادی را. من احتمال میدهم - بعضیهای دیگر هم احتمال میدهند - که اصل کشتار از خودشان بود. برای اینکه آشوب درست کنند. یک مدت زیادی هم آقایان اهل منبر و پایین و بالا و اینها وقتشان صرف این میشد و از آن مطلب.