اینها از روحانیون شروع می‌شد. البته مردم هم تا یک حدودی کمک می‌کردند.
نگرانی استعمار از دو نیروی الهی
لکن در عوض مردم را اینطور گفتند که آخوند جماعت اصلش درباری است! اینها برای دربار کار می‌کنند، می‌خواهند سلطنت محفوظ باشد، می‌خواهند دربار باشد. و حال آنکه اینها برخلاف آنها بودند. و درست عکس تبلیغ می‌کردند. چرا؟ برای اینکه اینها می‌دیدند که دو تا قوه هست که اگر این دو تا قوه باقی بماند نمی‌شود اربابهای اینها منافع ایران را ببرند؛ کارشناسهای اینها فهمیده بودند که این دو تا قوه اگر در ممالک شرق باشد، باید آنها دستشان را از شرق بشویند: یکی قوّه اسلام بود؛ اگر اسلام قدرتش در شرق باشد و قدرت اسلام حکومت کند، نمی‌گذارند که بیایند آنها هر چه ما داریم ببرند و هر چه از نیروهای انسانی و غیرانسانی داریم از بین ببرند؛ یکی هم روحانیت؛ که اگر این طایفه باشند مردم چون با اینها همراه هستند، نمی‌گذارند که آنها به منافعشان برسند. پس این دو تا قدرت باید شکسته بشود: هم قدرت اسلام، و هم قدرت روحانیون. قدرت اسلام را به اینکه دینْ افیون جامعه است. حتی نویسندگان خبیث ما هم گاهی این حرفها را می‌زدند. حتی در امروز هم این حرف هست. در امروز هم این حرف هست! در عین حالی که دارند با چشمشان می‌بینند که این قدرت روحانیین بود که مردم را بسیج کرد و بر ضد این رژیم قیام کردند، نمی‌توانند اینها ببینند این [را]، این قدرت را می‌خواهند بشکنند. یعنی اینها عمال همانها هستند که می‌خواهند این قدرت را بشکنند. اینها مطالعه کردند دیدند که اگر این قدرت هم محفوظ باشد، چون مردم و توده همراه اینها هستند، اگر یکوقت صدایشان درآید دیگران هم بسیج می‌شوند. چه بکنند در بین خود مردم اینها را بشکنند؟ در زمان رضاخان طوری کردند، طوری کردند که شوفرها - می‌گفتند - که آخوند را سوار ماشین نمی‌کردند. یکی از دوستان من، از علمای آن وقت گفتند که خدا رحمتش کند - گفتند: من از عراق که می‌خواستم بیایم به قم، رفتم ماشین بگیرم،
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>