گفته می‌شود و قلمهایی که هست و اینها چیزی نیستند. آن وقت که آن قدرتها بود که همه قدرتهای موجود پشتیبانی می‌کردند از محمدرضا، مکرّر شاید از امریکا به ما پیغام می‌دادند؛ در پاریس که من بودم، مکرّر می‌آمدند، و مستقیماً با من تماس می‌گرفتند، گاهی با بعضی از کسانی که به من مربوط بودند تماس می‌گرفتند، گاهی به صورت تحذیر (1) و گاهی به صورت نصیحت، و اینها و می‌خواستند که حفظ کنند محمدرضا را؛ رژیم را می‌خواستند حفظ کنند. انگلستان هم به صراحت [تلاش‌] می‌کرد که ما باید این را حفظش کنیم، منافع ما در این است! دیگران هم همین طور بودند و مع الأسف دولتهای اسلامی هم همین طور بودند. دولتهای اسلامی هم پشتیبانی می‌کردند، و اصلاً جدا بودند از مقاصد ما، و مطابق با این مشی می‌کردند. مع ذلک یک ملتی وقتی یک چیز را خواست و آن خواستش هم خواست الهی بود، یک مطلب مادی نمی‌خواست، می‌گفت ما اسلام را می‌خواهیم، جمهوری اسلامی را ما می‌خواهیم، می‌خواهیم ظلم نباشد، می‌خواهیم رژیم غارتگر نباشد، مسائلی بود که همه‌اش اسلامی بود، همه‌اش انسانی بود، با یک همچو ملتی نمی‌شود کسی در بیفتد و بخواهد چه کند، نمی‌شود.
ناتوانی ابرقدرتها در برابر اتحاد ملت
ما فرض می‌کنیم اصلاً در دنیا این طور است، ما فرض می‌کنیم که یک وقت از طرف یکی از این ابَرقدرتها بریزند ایران را بگیرند - نمی‌کنند، نمی‌شود این. اما ما حالا فرض می‌کنیم - لکن با یک ملتی که همه یکپارچه هستند نمی‌توانند بمانند. گرفتن یک جایی یک طور، ماندنِ در آنجا یک طور دیگر است؛ وضعش جور دیگر است. بخواهند برای هر آدمی یک مأمور بگذارند؛ اینکه معقول نیست. در هر شهری یک عده می‌گذارند، بعد از چندی، همین مردم آن عده را از بین می‌برند. کشورگیری غیر کشور نگه داشتن است. اینها عاقل‌اند اولاً که نمی‌شود دیگر در دنیا با اعمال زور، آن طوری اصلاً معقول نیست دیگر. ثانیاً قُوای ابَرقدرت [ها] همه مقابل هم ایستادند. این مواظب

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>