- » امروز چهارشنبه، 13 فروردین 1404
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
تخدیر افکار نسل جوان در رژیم پهلوی
اینها نمیخواهند یک انسان پیدا بشود، کوشش دارند که دانشگاه این قدر مورد توجهشان است و مورد هجومشان هست؛ و تا بتوانند نمیگذارند که برنامههای دانشگاه یک برنامه صحیح باشد. اگر هم از آنجا فرض کنید یک برنامه صحیح باشد، نمیگذارند اینها اشتغال داشته باشند هر روز یک غائله درست میکنند؛ یک بساط درست میکنند، غائلههایی ایجاد میکنند که جوانهای ما سرگرم بشوند. در محیط ماها هم همین طور، غائله درست میکنند، میکردند، هر روز یک غائلهای درست میکردند، یک بساطی درست میکردند، که همه را سرگرم به او بکنند و از مسائل اصلی و انسانی ما دور باشیم. جزء همین مسائل، قضیه دریاست که حالا شما مطرح میکنید، - قضیه دریا این بود که این جوانهای نورس و این دخترهای نورس در دریا بروند بریزند به جان هم و هر کاری میخواهند بکنند، نسل ضایع بشود؛ انسان ضایع بشود. یک انسان جوانی که چند ماه در اطراف دریا رفت و دو تا جوان با هم مخلوط شدند، این دیگر نمیتواند فکر بکند که نفت ما را وقتی میخواهند ببرند باید چه بکنم. اصلاً فکر این معنی در ذهن جوانی که فقط توجه به این دارد که یک شعر عاشقانه بخواند، و یک عاشق و معشوقی باشد! اصلاً فکر میرود سراغ یک مسئله، مسیر عوض میشود. اینها روی نقشه کار میکنند. مِن باب اتفاق این جور نشده که دریا این طور باشد وسائل برایشان فراهم میکردند. از قراری که میگویند، همه وسائل را برایشان فراهم میکردند، تشویقشان میکردند. به همه این مسائل انحرافی تشویق میشدند. اینها برای این بود که جوانها را با هر ترتیبی که شده، با هر جوری که شده از مسیر زندگی خارج کنند، تا اینکه یک ملتی فقیر باشد و نفهمد الآن چیست. یک مملکت فقیر الآن ما داریم؛ و ملت نمیدانست چی هست. حالا که اینها رفتند، چشم باز شده است میبینند تمام بانکها را خالی کردهاند و [قرض] کردند و بردند تمام جواهرات را اینها تمام؛ یعنی بسیاری از جواهرات ما را رضا شاه برد که به انگلیسها رسید؛ و بسیاریش هم ایشان برده، که نمیدانم به که خواهد رسید. بانکهای خارج پر است از این ارزهای اینها و پولهای اینها. و جوانهای ما توجه به این مسائل نداشتند، برای
اینها نمیخواهند یک انسان پیدا بشود، کوشش دارند که دانشگاه این قدر مورد توجهشان است و مورد هجومشان هست؛ و تا بتوانند نمیگذارند که برنامههای دانشگاه یک برنامه صحیح باشد. اگر هم از آنجا فرض کنید یک برنامه صحیح باشد، نمیگذارند اینها اشتغال داشته باشند هر روز یک غائله درست میکنند؛ یک بساط درست میکنند، غائلههایی ایجاد میکنند که جوانهای ما سرگرم بشوند. در محیط ماها هم همین طور، غائله درست میکنند، میکردند، هر روز یک غائلهای درست میکردند، یک بساطی درست میکردند، که همه را سرگرم به او بکنند و از مسائل اصلی و انسانی ما دور باشیم. جزء همین مسائل، قضیه دریاست که حالا شما مطرح میکنید، - قضیه دریا این بود که این جوانهای نورس و این دخترهای نورس در دریا بروند بریزند به جان هم و هر کاری میخواهند بکنند، نسل ضایع بشود؛ انسان ضایع بشود. یک انسان جوانی که چند ماه در اطراف دریا رفت و دو تا جوان با هم مخلوط شدند، این دیگر نمیتواند فکر بکند که نفت ما را وقتی میخواهند ببرند باید چه بکنم. اصلاً فکر این معنی در ذهن جوانی که فقط توجه به این دارد که یک شعر عاشقانه بخواند، و یک عاشق و معشوقی باشد! اصلاً فکر میرود سراغ یک مسئله، مسیر عوض میشود. اینها روی نقشه کار میکنند. مِن باب اتفاق این جور نشده که دریا این طور باشد وسائل برایشان فراهم میکردند. از قراری که میگویند، همه وسائل را برایشان فراهم میکردند، تشویقشان میکردند. به همه این مسائل انحرافی تشویق میشدند. اینها برای این بود که جوانها را با هر ترتیبی که شده، با هر جوری که شده از مسیر زندگی خارج کنند، تا اینکه یک ملتی فقیر باشد و نفهمد الآن چیست. یک مملکت فقیر الآن ما داریم؛ و ملت نمیدانست چی هست. حالا که اینها رفتند، چشم باز شده است میبینند تمام بانکها را خالی کردهاند و [قرض] کردند و بردند تمام جواهرات را اینها تمام؛ یعنی بسیاری از جواهرات ما را رضا شاه برد که به انگلیسها رسید؛ و بسیاریش هم ایشان برده، که نمیدانم به که خواهد رسید. بانکهای خارج پر است از این ارزهای اینها و پولهای اینها. و جوانهای ما توجه به این مسائل نداشتند، برای