- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
میل ندارم اسمش را ببرم (1) - این گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی بشود! ما اگر بخواهیم آدم باشیم، همه چیزمان باید انگلیسی باشد! آتاتورک (2) هم در ترکیه، من مجسّمهاش را دیدهام ایستاده و دستش را این طور بلند کرده است. به من گفتند که این دستش را رو به غرب بلند کرده، به این [معنا] که همه چیز باید غربی بشود. این برای این بوده است که ما از آن چیزهایی که خود شرق داشته است غافل شدیم. قانون (3) ابوعلی الآن هم در غرب شاید مورد استفاده باشد؛ ما از او غافلیم. کتابهای طبی و فلسفی و اینها که در شرق هست، غربیها از آنها استفاده کردند و متاع خود ما را به خودمان میخواهند برگردانند و ما غفلت داریم.
احیای مفاخر شرق
آن چیزی که الآن برای همه ما لازم است این است که ما خودمان را از این غربزدگی نجات بدهیم. بفهمانیم به خودمان که ما شرقی هستیم و اهل شرق هستیم و مآثر شرق را احیا کنیم. تا این مطلب هست که ما خودمان را نمیشناسیم و نشناختیم، نمیتوانیم یک استقلال صحیح پیدا کنیم. عمده استقلال، استقلال فکری و روحی است. یک عدهای از اطبا که آمده بودند یک وقتی اینجا و من راجع به اینکه دانشگاهها چرا باید طوری باشد که طبیب ما نداشته باشیم که مردم بروند به خارج. گفتم طبیب داریم، لکن میروند به خارج، چرا باید این طور باشد؟ ما خودمان [باید] داشته باشیم.
دروغین بودن ادعای تمدن بزرگ شاه
لکن در زمان محمدرضا، در ذهن من است که یک وقتی یکی از بستگان او مبتلا به لُوزَتَیْن بود، از خارج برایش طبیب آوردند کسی که میگوید من مثلاً میخواهم به «تمدن بزرگ» برسانم! این دروغ را میگوید، از یک همچو آدمی یک همچو عملی صادر بشود که مثلاً شاه یک مملکت در ایران نیافته یک نفر را که لُوزتَیْن عمل بکند، از
احیای مفاخر شرق
آن چیزی که الآن برای همه ما لازم است این است که ما خودمان را از این غربزدگی نجات بدهیم. بفهمانیم به خودمان که ما شرقی هستیم و اهل شرق هستیم و مآثر شرق را احیا کنیم. تا این مطلب هست که ما خودمان را نمیشناسیم و نشناختیم، نمیتوانیم یک استقلال صحیح پیدا کنیم. عمده استقلال، استقلال فکری و روحی است. یک عدهای از اطبا که آمده بودند یک وقتی اینجا و من راجع به اینکه دانشگاهها چرا باید طوری باشد که طبیب ما نداشته باشیم که مردم بروند به خارج. گفتم طبیب داریم، لکن میروند به خارج، چرا باید این طور باشد؟ ما خودمان [باید] داشته باشیم.
دروغین بودن ادعای تمدن بزرگ شاه
لکن در زمان محمدرضا، در ذهن من است که یک وقتی یکی از بستگان او مبتلا به لُوزَتَیْن بود، از خارج برایش طبیب آوردند کسی که میگوید من مثلاً میخواهم به «تمدن بزرگ» برسانم! این دروغ را میگوید، از یک همچو آدمی یک همچو عملی صادر بشود که مثلاً شاه یک مملکت در ایران نیافته یک نفر را که لُوزتَیْن عمل بکند، از