- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اروپا طبیب خواست است تا لُوزَتَیْن عمل بکند! حتی در این کثافت کاریشان، آن وقتی که میخواستند جشن شاهنشاهی بگیرند، آن شاهنشاهی کثیف را جشن بگیرند، برای طراحی پیراهن فلان، از اروپا [خیاط] آوردند. سه دفعه طیّاره برد، دوباره احتیاج پیدا کردند آورد که طرح این پیراهن را [درست کنند] من در ذهنم بود که صد و پنجاه هزار تومان. دیروز که صحبت کردند، یک خانمی اینجا گفت نخیر، هشت صد ... برای طرح این! چشم و گوش مردم را، از باب غفلتی که از امور دارند، باز کردند که ببینند که این مردی که میخواهد مردم را «به تمدن بزرگ» به قول خودش برساند مثلاً فرض کن رئیس یک مملکتی است، چه میکند.
کسی که رئیس مملکت - به قول خودش - هست یک همچو کاری بکند که برای لُوزَتَیْن اولادش یا خواهرش از اروپا طبیب بیاورد، این چه لطمهای وارد میآورد به حیثیت یک مملکت! روحیه مردم را، روحیه اطبا را چه طور تضعیف میکند. چه لطمهای وارد میشود به روحیه جراحهایی که میتوانند این کار را انجام بدهند، چه لطمهای در افکار مردم ایجاد میشود، چه صدمهای به افکار مردم میرسد. مردم میگویند که ما چیزی نداریم. ما که چیزی نداریم، فوج فوج الآن جوانهای ما به خارج میروند. نه از باب اینکه اینجا نیست؛ اینجا هست؛ از باب اینکه تا خارج نرفته بودند به آنها شغلی نمیدادند. و نه اینکه بروند و بسیاریشان هم که تحصیل نمیکنند آنجا، میروند گردش میکنند. لکن برنامه این است که همین آدمی که گردش کرده به او تصدیق بدهند! به من گفتند که - حالا امریکا یا انگلستان یا جایی دیگر - اینها از خودشان که تحصیل میکنند وقتی که بخواهند به آنها دیپلم بدهند بسیار سخت میگیرند، مشکل است؛ [اما] ماها آسان است! چرا؟ برای اینکه نمیخواهند ما یک آدمی بشویم. فوراً یک کاغذی میدهند، اینجا کاغذشان را به چشم میکشند! تا آمد و نشان داد، دیگر فکر این نیستند که خوب آقا تو عملت چیست؟ ببینیم چه [میتوانی] بکنی؟ این برای این است که نمیخواهند بگذارند ما رشد بکنیم. و کوشش کردند در اینکه ما را عقب نگه دارند. یک طرحی است از خارج.
کسی که رئیس مملکت - به قول خودش - هست یک همچو کاری بکند که برای لُوزَتَیْن اولادش یا خواهرش از اروپا طبیب بیاورد، این چه لطمهای وارد میآورد به حیثیت یک مملکت! روحیه مردم را، روحیه اطبا را چه طور تضعیف میکند. چه لطمهای وارد میشود به روحیه جراحهایی که میتوانند این کار را انجام بدهند، چه لطمهای در افکار مردم ایجاد میشود، چه صدمهای به افکار مردم میرسد. مردم میگویند که ما چیزی نداریم. ما که چیزی نداریم، فوج فوج الآن جوانهای ما به خارج میروند. نه از باب اینکه اینجا نیست؛ اینجا هست؛ از باب اینکه تا خارج نرفته بودند به آنها شغلی نمیدادند. و نه اینکه بروند و بسیاریشان هم که تحصیل نمیکنند آنجا، میروند گردش میکنند. لکن برنامه این است که همین آدمی که گردش کرده به او تصدیق بدهند! به من گفتند که - حالا امریکا یا انگلستان یا جایی دیگر - اینها از خودشان که تحصیل میکنند وقتی که بخواهند به آنها دیپلم بدهند بسیار سخت میگیرند، مشکل است؛ [اما] ماها آسان است! چرا؟ برای اینکه نمیخواهند ما یک آدمی بشویم. فوراً یک کاغذی میدهند، اینجا کاغذشان را به چشم میکشند! تا آمد و نشان داد، دیگر فکر این نیستند که خوب آقا تو عملت چیست؟ ببینیم چه [میتوانی] بکنی؟ این برای این است که نمیخواهند بگذارند ما رشد بکنیم. و کوشش کردند در اینکه ما را عقب نگه دارند. یک طرحی است از خارج.