- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
رهایی از وابستگی فکری به غرب و شرق
ما باید اول تمام همتمان را صرف کنیم که خودمان را از این وابستگی فکری بیرون بیاوریم. ما فکرهایمان وابسته است؛ ما فرهنگمان وابسته است. الآن ما باید سعی کنیم از این فرهنگ وابسته خارج بکنیم خودمان را، چه فرهنگ آن طرف که همهاش فساد و چه فرهنگ آن طرف که همهاش فساد، یعنی همهاش برای به دام انداختن ماهاست؛ به دام انداختن بشر است.
شیوه حکومت در صدر اسلام
ما تا این راه مستقیمی که راه انسانیت است، راه اسلام است و از حکومتهایش ما فرق را میفهمیم، آن وقتی که اسلام به دست ماها نیفتاده بود که مثل یک پوستین این طرف آن طرف باشد، آن وقتی که اسلام صریح بود، زمان خود پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - و زمان علی بن ابیطالب - سلام الله علیه - شما وقتی آن وقت را ملاحظه کنید و سران قوم را در آن وقت، سردارهای اسلام را در آن وقت، آنکه در رأس واقع شده بود به حسب نظم مملکتی، وقتی که ملاحظه بکنید چه جور زندگی میکردند، وضع خودشان چه جور بود، آنکه پیغمبر اسلام بود در یک مسجدی که نه مثل این مسجد ماها و مساجدی که حالا هست، یک مسجدی که شاید حصیر هم نداشته است. یک دیوار یک متری، آنقدری تقریباً بوده است و با این چیزهای چوبهای خرما یک جاییاش را سقف زده بودند، مسجد آن اتاقها، یک دانه اتاق! برای یک دانه اتاق بود. وقتی که نشسته بودند، در مسجد مینشستند با اصحابشان، کسی که از خارج میآمد نمیفهمید اینها کدام یکی پیغمبرند و کدام یکی دیگرانند، میپرسید کدام یکی از شما او هستید!؟ اینطور مینشستند مثل سایرین. حتی یک همچو پتویی نبوده است که زیرشان بیندازند که یک امتیازی در کار باشد و آنکه حضرت امیر - سلام الله علیه - است و تاریخش را همه میدانید. همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر و رأی دادند به ایشان، همان روز وقتی فارغ شد از این قضیه، بیل و کلنگش را برداشت رفت پی کاری. کار میکرد!
ما باید اول تمام همتمان را صرف کنیم که خودمان را از این وابستگی فکری بیرون بیاوریم. ما فکرهایمان وابسته است؛ ما فرهنگمان وابسته است. الآن ما باید سعی کنیم از این فرهنگ وابسته خارج بکنیم خودمان را، چه فرهنگ آن طرف که همهاش فساد و چه فرهنگ آن طرف که همهاش فساد، یعنی همهاش برای به دام انداختن ماهاست؛ به دام انداختن بشر است.
شیوه حکومت در صدر اسلام
ما تا این راه مستقیمی که راه انسانیت است، راه اسلام است و از حکومتهایش ما فرق را میفهمیم، آن وقتی که اسلام به دست ماها نیفتاده بود که مثل یک پوستین این طرف آن طرف باشد، آن وقتی که اسلام صریح بود، زمان خود پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - و زمان علی بن ابیطالب - سلام الله علیه - شما وقتی آن وقت را ملاحظه کنید و سران قوم را در آن وقت، سردارهای اسلام را در آن وقت، آنکه در رأس واقع شده بود به حسب نظم مملکتی، وقتی که ملاحظه بکنید چه جور زندگی میکردند، وضع خودشان چه جور بود، آنکه پیغمبر اسلام بود در یک مسجدی که نه مثل این مسجد ماها و مساجدی که حالا هست، یک مسجدی که شاید حصیر هم نداشته است. یک دیوار یک متری، آنقدری تقریباً بوده است و با این چیزهای چوبهای خرما یک جاییاش را سقف زده بودند، مسجد آن اتاقها، یک دانه اتاق! برای یک دانه اتاق بود. وقتی که نشسته بودند، در مسجد مینشستند با اصحابشان، کسی که از خارج میآمد نمیفهمید اینها کدام یکی پیغمبرند و کدام یکی دیگرانند، میپرسید کدام یکی از شما او هستید!؟ اینطور مینشستند مثل سایرین. حتی یک همچو پتویی نبوده است که زیرشان بیندازند که یک امتیازی در کار باشد و آنکه حضرت امیر - سلام الله علیه - است و تاریخش را همه میدانید. همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر و رأی دادند به ایشان، همان روز وقتی فارغ شد از این قضیه، بیل و کلنگش را برداشت رفت پی کاری. کار میکرد!