- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
سخنرانی در جمع مسئولان وزارت کار و کارگران (اهمیت کار و کارگر)
- سخنرانیزمان: 11 اردیبهشت 1361 / 7 رجب 1402
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: اهمیت کار و کارگر در اسلام
مناسبت: روز جهانی کارگر
حضار: توکلی، احمد (وزیر کار و امور اجتماعی)، کارگران واحدهای صنعتی و تولیدی کشوربسم الله الرحمن الرحیمبرتری یک روز کارگر بر یک عمر سرمایهدار
من این روز مبارک کارگر را بر شما و همه کارگرانی که در طول تاریخ رفتهاند و خواهند آمد، تبریک عرض میکنم. مبارک باد بر شما قشر عزیزِ عامل ارزشهای بزرگ انسانی! و مبارک باد بر شما و بر همه ملت ما این روز مبارک! که بحمدالله امروز کشور ما طوری است که روز کارگر، روز همه است و روز ارتش روز همه است و روز زن، روز همه است و همه با هم منسجماند و یک واحد الهی را متحقق کردهاند. آن وحدتی را که خدای تبارک و تعالی امر فرمودهاند، (1) بحمدالله، در قشرهای ملت مسلمان ایران متحقق شده است و اگر یک اقلیت ناچیزی هم باشد، در این اکثریت مستهلک است. من نمیدانم که راجع به کار و کارگر از چه بعدی با شما سخن بگویم. همه ابعادش [را] که در ذهن من است یا بیشترش در ذهن من است، نمیتوانم در یک جلسه محدود عرض کنم. ناچارم که بعض از ابعادش را در اینجا خدمت شما عزیزان عرض کنم و مطالبی را که عرض میکنم، شما به وجدان خودتان عرضه کنید و اگر پذیرفتید، من متشکر میشوم. و من میخواهم که با وجدان پاک خودتان ارزیابی کنید و بدانید که شما چه وضعی در کشورتان دارید و کارگران چه وضعی در کشورهای دیگر دارند.
من یک جهت نازل کارگری را ابتدائاً عرضه میکنم و آن این است که شما توجه کنید به - گروه کارگران، اعم از شما کارگرانی که در کارخانهها و در صنعتها هستید و زحمت میکشید و آن گروههایی که در مزارع زحمت میکشند و بالاخره گروه فعال زحمتکش، که امروز روز شماست و البته روز همه است. شما یک توجهی به این مطلب بکنید که این گروههای کارگر نشاط خودشان [را] و جهات همان مادیت را؛ شما ملاحظه کنید، ببینید که این گروه کارگر از سلامت بدن و از سلامت روح بیشتر برخوردارند یا آن گروههایی که - اصطلاح - کارفرما هستند؟ و آن سرمایه دارهایی که کار نمیکنند و کنار نشستهاند و با بیکاری عمر خودشان را میگذرانند؟ شما به وجدان خودتان رجوع کنید. اگر یک همچو مجلسی که الآن نمونهای از کارگر است - که بحمدالله امروز اینجا تشریف آوردند - اگر این مجلس در کنارش یک مجلس دیگری بود از سرمایه دارها و بیکارها و آنهایی که نشستهاند خانه و میخورند و میخوابند، اگر یک کسی از خارج بیاید و چهرههای شما را ببیند، بازوان شما را ببیند، سینههای فراخ شما را ببیند، بشاشت چهرههای شما را ببیند و آهنگ صوتهای شما را بشنود و بعد نظر بکند به آن مجلسی که آن عده کار فرما و سرمایهدار و بیکار و هرزه گرد نشستهاند، میبیند که اینها یک جوانهای سالم، سرنشاط [هستند] و آنها یا چرت میزنند و یا خمیازه میکشند و یا از درد دل و پهلو و سر خودشان مینالند. و این، برای این است که کسانی که کارگر نیستند - به آن معنای عامش - اینها اینطور نیست که شما گمان کنید یک روزگار خوشی دارند. شما توجه به این معنا شاید بسیاریتان نداشته باشند که روزگار تلخی که بر سرمایه دارها و کارفرماها و دارای کذا و کذاها، خانها و فئودالها و امثال اینها میگذرد، آن روزهای سخت چقدر برای آنها ناگواری دارد و یک روز شما به یک عمر آنها ارزش دارد. آنها برای خاطر بیکاری و پرخوری و خواب و هرزه روی پناه میبرند به تریاک، افیون، منقل و یا هروئین و یا مراکز فحشا؛ برای اینکه نمیتوانند تحمل آن چیزهایی [را] که در نفسشان میگذرد و آن ناراحتیهایی که دارند نمیتوانند [تحمل] بکنند. و من آن قدری که اطلاع دارم و در جوانی دیدم، اکثر این خانها و فئودالها به وافور پناه برده بودند، آنهایی که تدینشان دیگر خیلی نیست، آنها به مشروبات و به هروئین و به امثال این چیزها یا به مراکز فحشا و دنبال
- مراکز فحشا. آنطور زحمتهایی که دارد و آنطور مرضهایی که هست و آنطور گرفتاریهایی که هست، شما کارگرها بحمدالله، ندیدید و امید است که نبینید.
شما قدر این کارگری را بدانید که این کارگری، هم مزاج شما را سالم نگه میدارد [و هم روح شما را.] و اگر چنانچه انسان بیکار بیفتد، آن فعالیتهایی که در بدنش و در سلولهای بدنش باید بشود، آنها هم از کار میافتد. و کسانی که فعالیت دارند. به اندازهای که فعالیت دارند، [سلولهای] آنها هم به کار میافتد و جبران میکنند نقیصهها را. و شما میبینید که در یک گروه زیاد از کارگرها یکی دو نفر را شاید پیدا بکنید که اینها مریض باشند و افسرده باشند. و اینها همه الحمدللَّه، سر حالاند و خیال میکنند که آنها آسودهاند. این، خیالی است که آنها میکنند، در صورتی که آنها، آن طبقه - به اصطلاح خودشان - بالا و به حسب واقع، پایین، آنها این قدر افسردگیها و گرفتاریها را دارند که به حساب نمیآید.
این یک مسئلهای است که باید شما خودتان بعد فکرش را بکنید و مطالعه کنید در بین خودتان. جوانهای خودتان را مقایسه کنید با آنهایی که بیکار میگذرانند و به هرزه دری و به هرزهگری عمر خودشان را میگذرانند، و آن ارزشی که شما دارید، شما برادران دارید و آن ارزشی که اسلام به شما داده است. از پیغمبر اکرم شنیدهاید که نقل شده است که کف دست یک کارگر را - یعنی، همان محلی که کار درش تأثیر کرده و پینه بسته - آنجا را بوسید و این، یک نشان ارزش است برای کارگر در طول تاریخ؛ پیغمبر اسلام، که اولین فرد انسانهاست و بزرگترین انسان کامل است، نسبت به کارگر آنطور تواضع بکند و کف دست او را که علامت کار است، ببوسد! این نکته دارد که کف دست را بوسیده، نه پشت دست را؛ کف دست آثار کار درش هست، میخواهد ارزش کار را به عالمیان اعلام کند، به مسلمین اعلام کند که ارزش کار این است که آنجایی که کارگر کار کرده است، در اثر کار یک نشانهای پیدا کرده است؛ من آنجا را میبوسم که ملتهای اسلامی و بشر ارزش این کارگر را بداند.
و من امروز عرض میکنم که کارگر امروز، با کارگر آن وقت بسیار فرق دارد. آن وقت - در آن محیطی که رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - زندگی میفرمودند و سایر جاهایی که مردم دیگر هم زندگی میکردند، خصوصاً حجاز که پیغمبر اکرم تشریف داشتند، آنجا روابط با سایر کشورها، یا هیچ نبود یا اگر بود بسیار کم. و اگر چنانچه کمبودی برای یک شهر پیدا میشد، آن کمبود از شهرهای دیگر باید جبران بشود.
احتیاج به همان، هم کشورهای خودشان داشتند، و رفع نقیصه را اگر یک وقتی نمیتوانست در خود یک شهری بکند، از یک شهر دیگری انجام این کار را میداد. این وابستگیهایی که امروز در دنیا هست و این زندگی که محیط دنیا را و وضع دنیا را با سابق جدا کرده است و اینطور روابط زیادی که امروز وقتی که شما اینجا یک صحبت بکنید، قبل از اینکه به - فرض کنید که - بیرون اینجا برسد، امریکا هم از آن مطلع میشود و وابستگیهایی که دنیا به هم دارد و وابستگیهایی که کشورها به کشورهای بزرگ سرمایه داری یا کمونیستی دارد، در زمان رسول خدا نبوده است. ارزش کار در آن وقت همین مقدار بوده است که خودِ کار شریف است و خودِ کار برای انسان و روحیات انسان مفید است. و کار، اثرش هم علاوه بر آنکه برای خود انسان و مزاج انسان مفید است و در روح انسان هم تأثیر دارد، برای یک شهری هم فایده دارد. اما دیگر مطرح نبود که اگر کار نکنم، وابسته به امریکا میشوم یا وابسته به شوروی؛ این مسئله آن وقت مطرح نبود.
نجات از وابستگی در اثر تلاش کارگران
امروز ارزش کار شما به همان اندازه است که دنیا پیشرفت کرده؛ همان معنایی که در دنیا، پیشرفتهایی که در دنیا شده است و اگر کارگر به آن طوری که باید کارکند، کار نکند، وابستگیهایی که در یک کشوری، در یک محیطی میشود، غیر از آن وابستگیهایی است که در سنین سابق، در قرون سابق بوده، در زمان رسول الله بوده است. امروز شما با کار خودتان میتوانید که یک ارزشی ایجاد کنید که اصلش آن وقت مطرح نبوده است. با کار خودتان میتوانید که این وابستگیهایی که در طول تاریخ [بوده،] از آن وقتی که شرق و غرب به اینجا راه پیدا کردند و در طول سلطنت منحوس پهلوی پیدا کرده این کشور [از - بین ببرید] که میدانید همه چیزهایش وابسته شده است و همه افرادش را اینها وابسته کرده بودند و همه گروهها را وابسته کرده بودند. امروز اگر شما کار بکنید و فعال در کار کردن باشید، ارزش [کار شما] این است که علاوه بر آن ارزشهای معنوی و مادی که برای شخص خود شما دارد، علاوه بر این، یک کشور را شما نجات میدهید از وابستگی. ما تا کی باید وابسته به امریکا، وابسته به شوروری باشیم؟! بالاخره باید یک امَد (1) داشته باشد. ما باید ادراک این معنا را بکنیم که ما که در هر جا کار میکنیم؛ در امر کشاورزی کار میکنیم، در امر صنعت و در کارخانهها کار میکنیم، باید خودمان به خودمان تلقین کنیم که ما مستقلیم و ما باید مستقل باشیم. و ما نباید دستمان را به دیگری دراز کنیم برای اموری که کشورمان محتاج است. ارزش کار شما امروز ارزش یک امری است که نمیشود مقایسهاش کرد با زمانهای سابق. رسول الله در آن محیط، ممکن است - که توجه، لابد توجه به همه محیطها داشته است - در آن محیط، دست کارگر را آنطور که نقل میکنند، کف دست کارگر و محل کار را بوسیده تا ارزش کار را در تاریخ عرضه کنند. و ما مفتخریم و شما و همه مفتخرند به اینکه یک همچو نشانی پیغمبر اکرم به شما داده.
یا در بعض روایات فرمودهاند که قطره عرقی که از بدن کارگر میآید مثل قطره خونی است که از شهدای در راه خدا بیاید. چقدر این ارزش دارد! آنهایی که الآن در جبههها جنگ میکنند و در جبهه بحمدالله، پیروزمندانه جنگ میکنند و اخیراً هم پیروزی بزرگی به دست آوردهاند. و امید است پیروزی نهایی را به دست بیاورند ان شاء الله، این چقدر ارزش دارد! عرق شما هم، که در کارخانهها میریزد، همان ارزش را دارد؛ برای اینکه، شما هم برای احیای یک کشور، برای وابسته نبودن یک کشور به خارج، برای استقلال کشور اسلامی زحمت میکشید، آنها هم برای دفاع از یک کشور اسلامی، دفاع از اسلام زحمت میکشند. آنها کارگرند مثل شما و شما مجاهدید مثل آنها و این یک - نعمت بزرگی است که نصیب کارگرها در قشر وسیع و شما عزیزان [شده] که در کارخانهها و در مواردی که صنعت در آنجا حکمفرماست، کار میکنید.
و باید توجه کنید که نگذاشتند شما، آن اشخاصی که خائن بودند به این کشور، آن اشخاصی که وابستگی داشتند به کشورهای ابرقدرت، آنها کوشش کردند که شما نتوانید آن چیزهایی که کشورتان احتیاج دارد، بسازید. اگر نبود در طول تاریخ، در این سدههای آخری که خارجیها به اینجا راه پیدا کردند و نبود خیانتهایی که حکومتهای ما بر ما کردند، شما هم امروز، الآن از همان صنعتهای پیشرفته میتوانستید تحقق بدهید، و امروز هم باید در این فکر باشید. تا در این فکر نباشید، نمیتوانید کشور خودتان را و نسلهای آینده را نجات بدهید. باید به این فکر باشید که خودتان قادر بر این هستید که آن چیزهایی که در خارج درست میکنند و شما احتیاج به آن دارید و کشور شما احتیاج به آن دارد، خودتان درست کنید.
ارزش کار و کارگر از نظر اسلام
و من یک نکته دیگری [را] هم به شما عرض میکنم که توجه کنید که اینهایی که از کارگرها پشتیبانی میخواهند بکنند و آنهایی که میخواهند کشور را به سوی غرب بکشند [یا] به اسم شرق [فعالیت میکنند] و خود کشورهای کمونیستی و سرمایه داری، این دو بلوک سرمایه داری و کمونیستی، نسبت به کارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به کارگر چه جور است. اول شخص اسلام را من عرض کردم. اول شخص اسلام، مصدّع (1) اسلام بود و شارع اسلام از قِبلَ خدای تبارک و تعالی. رفتار او با کارگر آن بود عرض کردم که کف دست کارگر را با تواضع بوسید و این نشان کارگری را بوسید و برای کارگران افتخار ایجاد کرد. ارزش انسانی را توجه داشت که کارگر [انسان است؛] کارگر آن روز استقلال داشت و هرچه کار میکرد برای خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسید پیغمبر اکرم و اعلام کرد ارزش کارگر را. - و دوم شخص اسلام، علی بن ابی طالب - سلام الله علیه - است. ایشان خودش یک.
کارگر بوده؛ یعنی، قنات حفر میکرده، میرفته است قنات میکنده است آب بیرون میآورده، لکن برای خودش نه، بعد از آنکه بیرون میآمده، وقف میکرده برای مستمندان، برای آنها. یک نفر کارگر بوده است که برای اعاشه خودش هم کار میکرده و در عین حالی که آنطور قناتها را - چندین قنات از ایشان هست - کنده با دست خودش. و همان روز - به حسب نقل - همان روزی که بیعت به امامت کردند برای او و به خلافت، وقتی بیعت تمام شد، همان روز بیل و کلنگ خودش را برداشت دنبال کار ...
این، دو نفر شخص اول اسلام که کارشان باید سرمشق باشد برای همه ما، شما مقایسه کنید این احترامی که کارگر در اسلام به واسطه عمل این دو بزرگمرد تحقق پیدا کرده و این ارزشی که به شما داده است که خودش هم در عرض شما آمده است.
و این فقط [مختصّ] علی بن ابی طالب - سلام الله علیه - نیست، حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل کردهاند که در یک محلی که داشتند، میرفتند کار میکردند. به حضرت صادق بعضی میگفتند آقا - حضرت صادق شغلش خیلی بود.
شغل معنویش زیاد بود و کار تبلیغاتی و کار تعلیماتیاش زیاد بود، مع ذلک، خودش تشریف میبرد به حسب این نقل و در آن جایی که داشت، کار میکرد - به او عرض کردند که خوب، این را به ما واگذار کن. فرمود: من میل دارم که کاری که میخواهم برای خودم بکنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس کنم. (1) این چقدر ارزش میدهد که یک نفر، که در زمان خودش شخص اول بود و دارای آن مقامات بود، خودش کار میکند و تعلیم میدهد که ارزش کار چی است! شما در بلوک کمونیستی سران اینها را ببینید! ادعاها و شعارها زیاد است. در طول زمان، اینها شعار دادهاند و ادعا کردهاند، لکن وقتی که میبینید که خود آنها وضعشان چه جوری است، سلوکشان با کارگر چی است، به کارگر چه نظری دارند، چه جور نگاه میکنند، سرمایه داری [را] هم ملاحظه کنید، - آنها چه میکنند؛ هر دو [ی] اینها کارگر را آلت استفاده خودشان قرار دادهاند. این هر دو بلوک اینها را، او آن به یک وضعی، آن به وضع دیگر، آلت قرار دادهاند و ابزار قرار دادهاند برای منافع خودشان و برای چی. در کشورهای کمونیستی، اصل برای کارگر - من نمیتوانم که نسبت به کارگر این تعبیر را بکنم - اینها را مثل یک حیوان کارگر را فرض کردند که هیچ نباید [داشته باشند،] فقط خوراک به شما میدهیم؛ شما باید کار کنید خوراک بگیرید آن وقتی که کاری ازشان نمیآید، طردشان میکنند و به رأی بعضیشان باید ریختشان به دریا! آن دسته دیگر هم شما را بازی دادهاند؛ کارگرها را بازی دادهاند و از راه دیگر میچاپند آنها را. اسلام برای کارگر ارزش قائل است، برای کارگر و کار ارج قائل است و ارزش قائل است و احترام قائل است؛ یعنی، همان طوری که یک شخص عالم، یک شخص مجاهد را توصیف میکند، شخص کارگر، زارع؛ هر کارگری را [توصیف میکند؛] میگوید همهشان مثل هماند؛ مثل شانهای که این ردههایی که دارد، همه همقد هستند، مثل هم هستند - آن شانههای آن وقت اینطور بودند - اینها همینطور همه برابر هستند. در قرآن کریم هم تصریح میکند که امتیازها به این مسائلی که سرمایه داشتن، قدرت داشتن - نمیدانم - و امثال اینها نیست، ارزشها و بزرگیها به تقواست، به ارزش انسانی است. (1) ارزش انسانی را این دو بلوک اصلاً فراموش کردهاند؛ توجه به اینکه انساناند، مثل خود ما هستند. آن وقتی که استالین متولد شده با یک رعیت دیگری، یک رعیتی، فرقی با هم نداشتند. بعداً او به قدرت رسیده، آنطور عمل کرده و این بیچارهها تحت ستم، اینطور باید عمل کنند برای آنها یا آن بلوک سرمایه داری هم همینطور؛ ارزش برای انسانها قائل نیستند. آنها ارزش برای قدرت خودشان قائلند. هر کشوری که تحت قدرت آنها باشد، به او کمک میکنند.
توصیه کارگران به تلاش برای قطع وابستگی
الآن اگر یک گرایش بکند این کشور اسلامی به یک طرف از اینها، برایش سرشار، - همه کاری میکنند، لکن ارزش انسانی و ارزش اسلامی اقتضا میکند که به هیچ یک از آنها گرایش پیدا نکند. هر مملکتی که از آنها بخواهد استقلال داشته باشد، جدا بشود - مثل کشور ما - گرفتار آنها میشود. الآن کشور شما گرفتار این دو بلوک هستند؛ هر کدام به یک راهی، به یک طوری. و تمام این فسادهایی که واقع میشود در این کشور از این گروهکهای فاسد و تمام تبلیغاتی که خود این گروهها در خارج میکنند، اینها همه برای خاطر این است که دستور از آنها گرفتهاند آن روزی که کشور ایران - خدای نخواسته و خدا نیاورد آن روز را - گرایش پیدا کند به امریکا، خواهید دید که تمام اینهایی که در پاریس جمع شدهاند و اسباب زحمت ایرانیها را خیال میکنند میتوانند فراهم کنند، همه قلمهایشان بر میگردد و ثناگو میشود. از این طرف هم همینطور.
ما میخواهیم مستقل باشیم. ما میخواهیم که - امریکا در طول زمان، قبلاً انگلستان و بعد امریکا، در طول سلطنت این دو مرد فاسد (1) [چنان] به سرما آمده است [که] تمام ارزشهای انسانی را میخواستند از ما بگیرند و جوانهای ما را به فساد بکشند و جوانهای ما را به مراکز فساد بکشند، و انسانیت را از آنها بگیرند اینها - میخواهیم ما که دیگر تحت آن سلطه نباشیم و خودمان یک انسان مستقل باشیم. شما کوشش کنید. صلاح و فساد این کشور امروز به دست خود ملت است. شماها هم یک عضو بسیار مهمی در این کشور هستید و [عضو] بسیار مؤثری برای رفع وابستگی کشورتان به خارج. کشاورزان هم یک عضو بزرگ این کشورند برای رفع وابستگی این کشور به خارج. شما دو بازوی بزرگ این کشور کوشش کنید که ما در کشاورزی محتاج به اینکه به دیگران مراجعه کنیم و از دیگر جاها بیاوریم، نباشیم و در امور صنعتی هم نباشیم. و بدانید که از حالا که شروع کنید، میتوانید این عمل را بکنید، منتها کشاورزها زودتر میرسند به آنجا و شما یک قدری دیرتر، منتها ارزش عمل شما بسیار زیاد است و کارهای شما فنی است. خیال نکنید که فقط آنها میتوانند که این کارها را بکنند، آن طوری که تبلیغاتشان تاکنون در - گوش ما خوانده شده است که ما باید وابسته باشیم. ما نباید وابسته باشیم؛ ما باید مستقل باشیم. ما باید هر مقداری که خودمان کار میکنیم، به همان مقدار اکتفا کنیم؛ در صدد باشیم که خود را به آن حدی برسانیم که از کشورما هم ارزاق و گندم و جو و امثال اینها صادر بشود. و این کشور بسیار مستعد برای این معناست. و هم کوشش کنیم که دیگران به ما محتاج باشند در امور صنعتی. و میتوانیم و میتوانید و میتوانیم ..
ما فرضاً هم نتوانیم - ما فرض میگیریم که خیر، نمیتوانیم - اما کوشش خودمان، که یک عبادتی است، یک کار ارزشمندی است، ما کوشش خودمان را میکنیم. من کراراً این مطلب را گفتهام که ما صد درصد اینطور نیست که کار میکنیم که پیروز بشویم؛ البته میل داریم، اما اینطور نیست که حتم داریم که ما پیروز میشویم. نه، اما در عین حالی که حتم به پیروزی نداریم، تکلیف خودمان را عمل میکنیم. ما یک انسان هستیم، شما انسان هستید و ارزشمند هستید. شما میخواهید ارزش خودتان را حفظ کنید. شما نمیخواهید که به شما - فرض کنید که - عروسکها را بیاورند بفروشند یا شما را به مراکز فحشا بکشانند و ارزشتان را از بین ببرند و شکمتان را سیر کنند. شما میخواهید ارزشتان را حفظ کنید و دنبال آن ارزش، که در مرکز اعلا واقع شده است، کشور خودتان را هم نجات بدهید.
ما و شما و همه دوستان و همه کشاورزان و همه کارگران و همه ملت ایران، توجه به این داشته باشند که این ارزشی که خدای تبارک و تعالی نصیب شما کرد و این استقلالی که نصیب شما کرد و این امری که الآن در تمام دنیا شما مطرحید، هرچه میخواهند این قلمهای فاسد از شماها تکذیب کنند، از ایران تکذیب کنند، هرچه میخواهند از دادگاهها تکذیب کنند، از دولت تکذیب کنند، لکن دنیا فهمیده است که شما ارزش دارید و دنیا فهمیده است که شما یک ملتی هستید که نظیر شما در طول تاریخ تا حالا نبوده است.
کم نظیر بودن خدمات شهید مطهری
و من امیدوارم که ملتهای دیگر هم به تبعیت از شما و به تبعیت از اسلام عزیز، نظیر - شما بشوند؛ استقلال خودشان را و آزادی خودشان را به دست بیاورند. خداوند همه شما را ان شاء الله صحت و سلامت بدهد. و چون روز مطابق است، منطبق است با سالروز وفات مرحوم مطهری - رحمه الله - من باید یک کلمه هم از آن به شما عرض کنم.
مرحوم آقای مطهری یک فرد بود، جنبههای مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است. و من کسی، دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بیاستثنا آثارش خوب است. ایشان بیاستثنا آثارش خوب است، انسانساز است؛ برای کشور خدمت کرده، در آن حال خفقان خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالیقدر. خداوند به حق رسول اکرم او را با رسول اکرم محشور بفرماید. و خداوند همه شهدای ما را ان شاء الله رحمت بفرماید. و خداوند جنگندههای ما را تا که الآن درصدد پیروزی آخری هستند و ان شاء الله تحقق پیدا میکند، آنها را، پیروزی آخری را به آنها نصیب فرماید. و خداوند شما کارگران عزیز را و همه کارگران را ان شاء الله، اجر شهدا عنایت کند.والسلام علیکم ورحمة الله